آزادی جنسی، ازدواج سفید، صیغه

آزادی جنسی، ازدواج سفید، صیغه:
تفاوت در ذهنیت، توافق در عینیت 

پیمان نعمتی
مفهوم آزادی جنسی در تئوری های فمینیستی دستاورد نظری – ذهنیت زنان طبقه متوسط و مرفه جوامع غربی و متناسب با نیازهای عملی – عینی زندگی آنان بوده است. پذیرش گسترده این مفهوم تحت تاثیر دوران هیجان انگیز – رمانتیکی ابتدایی رشد جنبش زنان و نظرات فمینیستی درغرب قرار داشته است.
مفهوم کنونی آزادی جنسی بدون در نظر گرفتن شرایط معیشتی - اقتصادی زنان کم درآمد و ویژگی های بومی – فرهنگی زنان جوامع شرقی مقبولیت یافته است. در پذیرش این مفهوم تاثیرات عملی آن بر خصوصیات روحی – روانی و رشد - قوام شخصیتی دختران جوان بی توجهی شده است.
گرایش های فکری روشنفکری اروپامدارانه و تسلط زنان طبقه متوسط ومرفه غربی بر تفکرات فمینیستی و همچنین شیفتگی و نسخه برداری روشنفکران شرقی ازمفاهیم غربی در پذیرش گسترده، بدون نقد – چالش نظری مفهوم آزادی جنسی نقش اساسی داشته اند.
مفهوم ازدواج سفید در ایران بر پایه نظری – تئوریک مفهوم آزادی جنسی غربی بدون بررسی تاثیرات آن بر زندگی اکثریت زنان کم درآمد و دختران جوان، متناسب با نیازهای زنان طبقه متوسط ومرفه وهمچنین هماهنگ با امیال - خواسته های مردان در حال گسترش عمومی است.
این نوشته با هدف طرح بحث موضوع رابطه مفهوم آزادی جنسی در غرب و ازدواج سفید در ایران با بررسی وضعیت اقتصادی – معیشتی زنان طبقه متوسط و کم درآمد و شرایط روحی – روانی دختران جوان، فرضیه ای را مورد بررسی قرار می دهد که مفهوم کنونی آزادی جنسی و ازدواج سفید درتاثیرات عملی خود و درعنییت نزدیکی بنیادی با صیغه – ازدواج موقت ایجاد کرده است و بعنوان صیغه ای غیر رسمی درجهت همسو با کسب حق خود مختاری فردی و حق بر بدن زنان نیست و با آرزوها و اهداف فمینیستی مبنی بر برابری جنسیتی فاصله طولانی دارد.

تعریف ازدواج سفید در ایران
تعریف هایی که درباره ازدواج سفید در ایران شده است بطور کلی خصوصیات همانندی را برای این پدیده جدید در ایران در نظر می گیرند که میل - اختیار متقابل طرفین درازدواج سفید، غیررسمی وغیرسنتی بودن از خصوصیات اصلی آن است :
" ازدواج سفید در ایران سبکی از همزیستی است که یر اساس میل متفابل زن و مرد (دختر و پسر) خارج از چارچوب‌های ازدواج سنتی صورت میگیرد. ... در نظر سنجی‌ها همچنین، قدرت و مداخله تصمیم گیری زن و مرد در انتخاب و بودن یا خارج شدن از رابطه را یکی از عمده ترین دلیل برای انتخاب این سبک از زندگی دانستند"(نسرین اسفندیاری –آپریل
۲۰۱٣).
" منظور از "ازدواج سفید" زندگی مشترک زن و مرد بدون ازدواج رسمی است. یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه بین شان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف می روند....ازدواج سفید همزیستی یک زن با یک مرد زیر یک سقف است، بی آن که دراسناد سجل احوال این دو زناشوئی موقت یا دائم ثبت شده باشد"مهرانگیز کار-اردبیهشت
۹٣
برخی ویژگی های مهم ازدواج سفید در ایران
گسترش چشمگیرازدواج سفید وغیر قانونی بودن به معنای عدم امنیت حقوقی از ویژگی های مهم این پدیده ارزیابی شده است :
" روزنامه ابتکار در یک گزارش اختصاصی به کوشش آزاده باقری، از پدیده نادر "ازدواج سفید" در کشور با وصف "ازدواج روی هوا" یاد کرده و نوشته است: در این دوره زمان از یک طرف دیگر تمایلی برای ازدواج وجود ندارد و سن ازدواج در حال افزایش است"....
" این زوج ها به اندازه ای قانون و شرع را با سلیقه های خود در تضاد می یابند که اساسا با خواسته های فرا قانونی که در نظام حقوقی ایران، طبعا "فرا شرعی" هم هست، مطالبات خود را طرح می کنند. از وکیل مدافع می خواهند دوست پسرشان را پای میز محاکمه بکشاند تا دست از خشونت ورزی بردارد".. ....
" این زوج ها به اندازه ای قانون و شرع را با سلیقه های خود در تضاد می یابند که اساسا با خواسته های فرا قانونی که در نظام حقوقی ایران، طبعا "فرا شرعی" هم هست، مطالبات خود را طرح می کنند. از وکیل مدافع می خواهند دوست پسرشان را پای میز محاکمه بکشاند تا دست از خشونت ورزی بردارد" ( مهرانگیز کار).
" یکی از مهمترین مشکل در ازدواج سفید، با توجه به اینکه زنان در ایران از حمایت قانونی زیادی بهره مند نیست، متزلزل بودن ان است. هر چند زنها در ازدواج‌های قانونی و ثبت شده هم از امنیت کافی بر خوردار نیستند"(نسرین اسفندیاری).

درباره رابطه ازدواج سفید ومفهوم آ زادی جنسی
نظرات درباره رابطه ازدواج سفید و مفهوم آزادی جنسی نشان می دهد که بطور عمومی ازدواج سفید نوعی خاص از آزادی جنسی برداشت می شود ودر تفاوت های بنیادی بین ازدواج سفید و ازدواج رسمی – قانونی، شرط "عدم تعهد برای تداوم همزیستی" و وجود " گرایشات آزادی خواهانه و لیبرالی در رابطه همزیستی " برای ازدواج سفید در نظر گرفته می شود:
" یکی دیگر از تفاوتهای این نوع زندگی با ازدواج رسمی در این است که طرفین هیچ نوع تعهدی را برای تداوم همزیستی تقبل نمی‌کنند. در حالی که در ازدواج، تعهد به زندگی دائم یک موضوع محوری است. گرچه بسیاری از ازدواج‌ها نیز منجر به طلاق می‌شود. در ضمن کسانی که این شیوه از زندگی را انتخاب می‌کنند باید دارای سرمایه فکری، ارزشی خاصی و گرایشات ازادی خواهانه و لیبرالی در رابطه با همزیستی داشته باشند. گروهی از متخصصان علوم اجتماعی، همزیستی خارج از ازدواج رسمی، ازدواج سفید را از ویژگی‌های جوامع مدرن یا در حال گذار به سوی مدرنیته تلقی می‌کنند، به این معنا که جوامع مدرن خواه ناخواه باید خود را برای مواجهه با این پدیده در سطح گسترده و در اشکال گوناگون آماده کنند".(نسرین اسفندیاری).
همچنین جهت برقراری ازدواج سفید شرط داشتن "اعتبار اجتماعی " اشخاص وجود دارد:
" بعکس صیغه که بر مبنای قدرت مالی و اقتدارمردان قرار دارد و زنان در ان شرایط کالایی برعکس در ازدواج سفید زنان نقش اکتر یا تعیین کننده دارند و از وضعییت مالی و اعتبار اچتماعی بهتری برخوردارند" (نسرین اسفندیاری)
در مجموع ازدواج سفید وهمچنین صیغه - ازدواج موقت و اختیار زنان در رابطه جنسی به مانند آزادی جنسی درغرب و " بسیاری از نقاط جهان" قلمداد می شود:
" ازدواج سفید در ایران سبکی از همزیستی است که یر اساس میل متفابل زن و مرد (دختر و پسر) خارج از چارچوب‌های ازدواج سنتی صورت می‌گیرد. این سبک از همزیستی با نامهای متفاوت امروزه، یکی از شیوه‌های رایج زندگی در بسیاری از نقاط جهان است" (نسرین اسفندیاری).
" ازدواج موقت، از اتفاق بخشی از همان بسته ی آزادی جنسی است که امکان پاسخ گویی به پاره ای از نیازهای جنسی را در چهارچوب های سنت اسلامی نهادینه کرده است". (اکبراکرمی – شهریور
۹٣)
" آزادی واختیار زن در رابطه جنسی .... کمک می کند که زن بتواند از زندگی جنسی آگاه ، انسانی برخوردار باشد". .. " زن و مرد در ارابطه جنسی با هرکس، با همسر یا غیر همسر و علیرغم همسر طبعا آزادند" (ثریا شهابی).
دلایل ازدواج سفید و شرایط معیشتی - اقتصادی زنان در ایران
پژوهش گران موضوع ازدواج سفید دلیل های معیشتی – اقتصادی را در برابر دلایل فرهنگی بطور یقین علت ازدواج های سفید ارزیابی می کنند. نرخ بیکاری زنان، دستمزدهای نابرابر و وابستگی زنان در تامین نیازهای زندگی از موارد مهم دلیل های اقتصادی وجود ازدواج های سفید قلمداد می شوند:
" افراد در ازدواج سفید بیشتر بخاظر، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و عدم اعتقاد به ازدواج، هزینه بالای اجاره یا خرید مسکن و عدم تناسب دخل و خرج که در دوران معاصر بسیار برجسته است دلیل‌های عمده برای زندگی بدون ازدواج میدانستند" ( نسرین اسفندیاری).
تصویر زنان در شرایط اقتصادی ایران از موضوعات اصلی بررسی ازدواج سفید و یا صیغه باید باشد. این تصویر به روشنی نابرابری عمیقی در عرصه های مهم اقتصادی برای زنان را نشان می دهد:
" توجه به آخرین آمار اعلام شده که تنها
۱۱%درصد زنان ایرانی شاغل هستند و این یعنی ٨۹% زنان درتامین نیازهای زندگی وابسته هستند و با توجه به قوانین نابرابر ارث و...تاکید بر نقش ‌های همسری و مادری از آنجایی که داشتن شغل، خود یکی از راه‌های تامین اقتصادی است پس می توان تنها ۱۱% زنان را قادر به تغییر وضعیت فرهنگی خود دانست. هرچند که در مورد وضعیت اشتغال زنان با کیفیت روابط زوجین رابطه آماری وجود ندارد اما تحقیقات نشان داده است که بر خلاف باورهای سنتی رایج ، اشتغال زنان بر کیفیت نقش همسری و مادری تاثیر منفی ندارد. این در حالی است که همین ۱۱% درصد از زنان شاغل نیز شغل و تحصیلات‌شان نتوانسته است آن میزان قدرت را برایشان ایجاد کند و آنان را قادر سازد تا براساس آگاهی، به انتخاب نقش‌هایشان بپردازند"(غزال مردادی – تیر ۹۱).
" در حالی که براساس آمارهای رسمی تنها
۱۱ درصد نیروی کار آن را تشکیل می دهند. طی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵ براساس همین آمارها سهم زنان از نیروی کار کشور تغییر چندانی نیافته است. بار تکفل (تعداد افراد وابسته به یک شاغل) در ایران حدود ۴ نفر است که از شاخص های مشابه در سایر کشورها بسیار بالاتر است۲۵ برآوردهای انجام شده حاکی از آن است که دسترسی زنان به منابع اقتصادی اعم از سرمایه مادی، فرصت های اشتغال و سرمایه فرهنگی (به صورت تخصص و مهارت حرفه ای) اندک است و بهره مندی آنها از دستمزد و مزایا، فرصت های ارتقای شغلی و قدرت تصمیم گیری در اقتصاد بسیار نابرابر است .... براساس اطلاعات آمارگیری اشتغال و بیکاری خانوار در سال ۱۳۸۱ میزان فعالیت اقتصادی زنان ۱۰ ساله و بیشتر /۱۱ درصد در مقابل ۶۳ درصد رقم متناظر برای مردان است. بنابراین نیروی کار ایران در اساس مردانه است" (اعظم خاتم – تیر ۱٣٨٣).
" مرکز آمار ایران از افزایش نیروی کار مردان و زنان در سال
۹۰ نسبت به سال ۸۵ و از مشارکت بالای زنان خبرداد. عوامل متعددی می‌‏توانند بر احراز نقش شغلی زنان یا عدم آن و ادامه یا ترک آن موثر واقع شوند. با رشد سطح تحصیلات زنان و بالا رفتن سنّ ازدواج، عرضه نیروی کار زنان افزایش یافته و نرخ مشارکت آنان از۱۱ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۱۹درصد در سال ۱۳۸۲ رسیده است و نرخ بیکاری زنان شهری خواستار اشتغال، در عرض هشت سال اخیر، دو برابر و بالغ بر ۲۴ درصد شده است" (حمید مسعودی –اردبیهشت ۹٣).

شرایط روحی – روانی زنان و دختران جوان
زنان در ازدواج سفید و آزادی جنسی در شرایطی که با مشکلات اقتصادی متعددی مواجه اند همچنین با اختلالات روحی – روانی روبرو هستند:
" نابرابری حقوقی و اجتماعی، تزلزل، کار مداوم و تکراری، استرس‌های فرزندپروری، نبود تضمین مالی، برآورده نشدن انتظارات از ازدواج، در دسترس نبودن فرصت‌های شغلی یا تحصیلی و موضوعاتی از این دست و ترس از آینده نامعلوم، زنان را در معرض انواع بیماری‌های روحی و روانی قرار می‌دهد و خشونت‌های روحی یا جسمی ‌نیز مزید بر علت هستند. به گفته رئیس انجمن روانپزشکان ایران «زنان بیشتر از مردان در معرض بیماری‌های روانی و افسردگی قرار دارند به طوری که درصد ابتلای زنان به اختلالات روانی در جامعه ما دو برابر مردان است" ( غزال مردادی – مرداد
۹۱).
تصویر وضعیت دختران نو جوان در پژوهش سپیده یوسف زاده – مهسا شکرلو نشانگر جمعیتی
۱۵ میلیونی است که با مشکلات جدی روحی – روانی بویژه ناشی ازرابطه با جنس مخالف مواجه هستند :
" بر اساس آخرین آمار سرشماری نفوس ایران در سال
۱۳۸۵ جمعیت ده تا نوزده ساله ۱۵ میلیون نفر بوده است یعنی حدود ۲۲ درصد کل جمعیت کشور. ۶۵ درصد این جمعیت ساکن شهر هستند و حدود ۳۵ درصد ساکن روستا. کمتر از یک درصد این جمعیت از عشایر و غیرساکن هستند"......
"به عقیده من به دلیل محدودیتهای موجود در ایران دختران با چند تغییر عمده وارد دوران نوجوانی می شوند:‌ در جستجوی هویت خود هستند، از جامعه ای که به دلیل محدودیت های مذهبی و قانونی نیازهای آنان را برآورده نمی کنند دچار سرخوردگی هستند، به واسطه تناقض هایی که در حوزه خصوصی و فضای عمومی دارند دچار دوگانگی هستند، و بالاخره تغییرات هورمونی و جسمی را تجربه می کنند و به تبع آن دچار تغییراتی از قبیل توجه به جنس مخالف می شوند"......
" درمصاحبه هایی که برای تهیه این مقاله با یکی از روانشناسان و مشاورین کودک انجام شد وی معتقد بود در بین دختران نوجوانی که به دفتر مشاوره اش مراجعه می کنند فاصله بین آشنایی با جنس مخالف و ایجاد ارتباط سکسی بسیار کوتاه شده است. بسیاری از این دختران نوجوان هنوز آماده ارتباط سکسی نبوده اند و بنا به درخواست و اصرار دوست پسر خود به این ارتباط تن داده بودند. به این ترتیب این نوجوانان هنوز قدرت مذاکره در مورد زمان و نحوه برقراری ارتباط سکسی را ندارند" (سپیده یوسف زاده – مهسا شکرلو- بهمن ٨
۹).
وجود امکان سوء استفاده از دختران بعلت مشکلات اقتصادی و نابرابری به روشنی بیان می شود:
" در نتیجه، دختران و زنان فاقد تحصیلات دانشگاهی و کم مهارت در دستیابی به کار درآمد زا با مشکلات زیادی مواجه اند و به دلیل فقدان مهارت های فنی و حرفه ای بیش از سایر زنان شاغل در معرض سوءاستفاده جنسی قرار دارند. میزان بالای بیکاری زنان بیانگر تناقضات موجود میان بازار کار منقبض و مردانه با شیوه زندگی جدید زنان جوان و میانسال است که می خواهند از نظر اقتصادی مستقل باشند" (اکبر اکرمی ).
در نقد مفهوم آزادی جنسی و ازدواج سفید : زنان طبقه متوسط و شرایط اقتصادی
می توان دهه ٨
۰ میلادی را مقطعی در نظر گرفت که آنچه بنام تئوری های فمینیستی نامیده می شد بطور کامل دستاورد نظری زنان طبقه متوسط و مرفه غربی بوده که متناسب با نیازهای عینی – معیشتی زندگی آنان بوده است. مفاهیم در تئوری های فمینیستی تا این دوره بطور کامل تحت تاثیر نظرات تک – عاملی جهانشمول مانند مارکسیسم و لیبرالیسم معرفی می شدند.
مفاهیم فمینیستی بعنوان نظراتی جهانشمول ارائه شدند که با کمک شیفته گان و نسخه برداری از مفاهیم غربی بمثابه احکامی همیشگی و بی نیاز به نقد و چالش نظری پذیرفته و آیینی - مکتبی شدند. این جهانشمولی و مکتبی شدن مفاهیم فمینیستی در طول سه دهه گذشته مورد نقد بنیادی قرار گرفته شده است. از مهمترین این نقدها توجه به ویژگی های زنان در فرهنگ ها، نژادها و شرایط اقتصادی متنوع بوده است. نقد تمرکزصرف زنان طبقه متوسط و مرفه بر موضوعات هویتی و جنسیت و توجه بر مشکلات زنان کم در آمد و در فرهنگ های متنوع از موضوعات مهم این نقدها بوده است:
" ادعای جهان­ شمولی داشتن مدام، که جوهر این فمینیسم سفید است، تجربه­ها، اندیشه­ها و کار فمینیست­های سیاه و جهان سومی را کماکان نامرئی می‌کند. .... این دانش­پژوهان و کنشگران، که از اوایل دهه­ی
۱۹۷۰ دست به­قلم بردند به­طور منظم درگیر نقدی فمینیستی بودند، نه تنها نقد سرمایه­داری دولتی، بلکه نقد سرمایه­داری جهانی‌شده­ای که ریشه در میراث­های استعمار دارد. این فمینیسم­ها «تبعیض جنسی فرهنگی» را مقدم بر بازتوزیع اقتصادی نشمرده­اند. ادبیات مورد بحث گسترده است، نمونه­ها بی‌شمار، و بنابراین، این امر ­که فمینیست­های سفید از موج دوم فمینیسم چنان صحبت می­کنند که انگار یگانه «فمینیسم» بود و وقتی از شکست­ها در مبارزات خود می­نالند ضمیر «ما» را به­کار می­برند به‌مراتب آزاردهنده­تر است ! ".( نانسی فریزر – ترجمه فیروزه مهاجر – آبان ۹۲).
" چاندرا موهانتی نیز در کتاب «فمینیسم بدون مرز» به عنوان یک فمینیست هندی به جنبش فمینیستی در غرب انتقاد می‌کند، چون صرفاً معطوف به مسئله هویت، جنسیت و فرهنگ شده و به نئولیبرالیسم، سرمایه‌داری جهانی شده و رابطه سرمایه‌داری با جنسیت نپرداخته است. او پیشنهاد می‌کند که نوعی جدید از همبستگی فمینیستی، مبارزات زنان جهان سوم را به مبارزات زنان در کشورهای غربی پیوند دهد" ( فریدا آفاری – آبان
۹۲)..
" در این سیستم، سیاست دولت – ملت، نژادی شده و این دیدگاه در برنامه ها و سیاست های دولت هم تبلور یافته است؛ بدون این که اشکال دیگری از روابط خانوادگی، مسائل و مشکلات طبقاتی به غیر از طبقه متوسط و.. در نظر گرفته شود". (لیلا اسدی – آبان
۹۲)..
مفهوم آزادی جنسی در چارچوب روند تسط زنان طبقه متوسط غربی بعنوان مفهومی جهانشمول - مکتبی برای تمام زنان در فرهنگ ها و جوامع متنوع ارائه شده است و بدون نقد – چالش نظری پذیرفته شده است. در ایران نیزهمچنین خواسته – مطالبه اصلی زنان طبقه متوسط و مرفه که درآزادی های عمومی سیاسی بیان می شوند، مفهوم کلی آزادی جنسی را بدون نیاز به نقد می پذیرد. در نتیجه پذیرش آزادی جنسی بدون در نظر گرفتن وضعیت معیشتی – اقتصادی اکثریت زنان کم درآمد و ویژگی های فرهنگی – روحی زنان صورت می گیرد.
تسلط طبقه متوسط زنان در ایران بر گفتمان های زنانه عاملی است که مسایل زنان کم درآمد همواره نادیده گرفته می شود و بطور نمونه درموضوعاتی مانند حجاب و یا آزدواج سفید این طبقه متوسط است که خواست و نیاز خود را به تمامی زنان نسبت می دهد. موارد گوناگونی از این روش را در جامعه می توان دید :
" در ایران پیشگیری از بارداری، یکی از خدمات دولتی بوده است که قبل از انقلاب به طور محدود و بعد از انقلاب از دو دهه پیش به طور گسترده برای کنترل جمعیت ارائه شده است، بنابراین برنامه های کنترل بارداری در ایران را نمی توان خواسته فمینیست ها یا نتیجه مبارزات آنها دانست. حالا هم که این برنامه در حال حذف است، فمینیست ها تقریبا واکنشی به آن نشان نداده و سکوت اختیار نموده اند. به نظر می رسد فعالان جنبش زنان ایران، چشم بر مشکلات زنان طبقات فرودست و توده های زنان فروبسته و با نادیده گرفتن مسائل و مشکلاتی که زندگی بخش های بزرگی از زنان را تحت تأثیر قرار می دهد، روز به روز از زنان بیشتر فاصله می گیرند" (دکتر سیمین کاظمی – آگوست
۲۰۱۲).
در تصویر اقتصادی زنان در ایران تفاوت های اقتصادی زنان طبقه متوسط و مرفه در برابر زنان کم درآمد بطور تاریخی وجود داشته است :
" در روند مدرنیزاسیون دهه های چهل و پنجاه شمسی مشارکت زنان اقشار کم درآمد در زندگی اقتصادی خانوار کاهش یافت. (اگرچه زنان قشر متوسط در این دوره به سرعت پا به میدان کار و فعالیت اقتصادی گذاشتند) .... زنان نیمی از جمعیت کشورند، در حالی که براساس آمارهای رسمی تنها
۱۱ درصد نیروی کار آن را تشکیل می دهند. طی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵ براساس همین آمارها سهم زنان از نیروی کار کشور تغییر چندانی نیافته است. بار تکفل (تعداد افراد وابسته به یک شاغل) در ایران حدود ۴ نفر است که از شاخص های مشابه در سایر کشورها بسیار بالاتر است".....
" برآوردهای انجام شده حاکی از آن است که دسترسی زنان به منابع اقتصادی اعم از سرمایه مادی، فرصت های اشتغال و سرمایه فرهنگی (به صورت تخصص و مهارت حرفه ای) اندک است و بهره مندی آنها از دستمزد و مزایا، فرصت های ارتقای شغلی و قدرت تصمیم گیری در اقتصاد بسیار نابرابر است.اشتغال زنان به صورت غیررسمی می تواند یکی از دلایل پایین بودن آمار اشتغال زنان و بالا بودن بار تکفل در آمارهای رسمی باشد که به رغم برخی امتیازات آن موجب تضعیف نیروی کار زنان می شود.ساختار نابرابر جنسیتی در توزیع منابع و فرصت های اقتصادی با نابرابری های جنسیتی موجود در سایر حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه مرتبط بوده و تغییر آن سهم مهمی در تحول زندگی زنان در حوزه خصوصی و عمومی دارد" ( اعظم خاتم – تیر ٨٣).
نادیده گرفتن شرایط معیشتی – اقتصادی اکثریت زنان کم درآمد در ایران و نیاز و تمایلات بخش کوچک زنان طبقه متوسط ومرفه هماهنگ با خواسته ها و امیال مردان در توجیه تئوریکی و پذیرش " بی چون و چرای" مفهوم آزادی جنسی در شکل ازدواج سفید نقش اساسی داشته است.

مسایل روحی و فرهنگی
در مفهوم آزادی جنسی و ازدواج سفید به شرایط فرهنگی عمومی زنان و ویژگی های روحی – روانی دختران جوان بی توجهی شده است. رابطه ازدواج سفید و فرهنگ و اشکال موجود نابرابری جنسیتی از عوامل اصلی بررسی پدیده ازدواج سفید باید باشد. باز تولید نابرابری جنسیتی بوسیله فرهنگ جامعه به این معنا که زنان و دختران جوان در جامعه چگونه بوسیله افسانه های فرهنگی " نقش‏های فرهنگی معینی را می‏پذیرند و نشان می‌دهد که چگونه زنان به وسیله‏ ی تاریخ و سنت و قانون تعریف و محدود شده‏اند که آن‏ها را در جایگاهی پایین‏تر قرار می‏دهد" ( غزال مردادی- تیر
۹۱)
اینکه چگونه فرهنگ درتعیین هویت و پرورش شخصیت زنان و دختران جوان نقش دارد و چه رابطه ای بین عوامل و ویژگی های فرهنگی و پدیده ازدواج سفید برقرار می شود. به عبارت دیگر آیا پدیده ازدواج سفید و یا صیغه به نابرابری جنسیتی شدت می بخشد و یا در جهت کاهش آن است. در ازدواج سفید همانند طرفداران صیغه نشان می دهند که با پذیرش مفهومی کلی آزادی جنسی و عدم بررسی رابطه آن با وضیعیت اقتصادی - فرهنگی زنان، به نسخه ای جهت " درمان نیازهای جنسی" قابل تجویزبرای تمام زنان در ایران دست یافته اند:
" بسیاری از این نقدها به هیچ روی محدود و ویژه ی ازدواج موقت نیستند و در ازدواج های دایم هم دیده می شوند؛ در نتیجه، هم چنان که به بهانه ی نابرابری های جنسی، حقوقی و ... نمی توان به مخالفت با ازدواج دایم برخواست، نمی توان و نباید با اتکا به این کم بودها و نقدها با ازدواج موقت مخالفت کرد. ازدواج موقت با همه ی کم بودها و نقدهایی که به آن وارد است، به بخشی از نیازهای اجتماعی در پهنه ی سکس پاسخ گفته است و در چهارچوب های تنگ و تاریک سنت راهی به رهایی برخی از این نیازها و نیازمندان گشوده است. نقد ازدواج موقت و هر رفتار جنسی دیگر نباید به گونه ای باشد که راه های محدود موجود برای پرداختن به نیازهای سکسی را مسدود کند" (اکبر اکرمی ).
هدف زنان در ایران در امور جنسی هر چند می تواند از طریق راهای محدود و اقدامات کوچک همراه باشد اما این راه حل های کوچک می باید در یک راه حل جامع که هماهنگ با تمام امور اصلی اقتصادی، فرهنگی ، سیاسی ، حقوقی اکثریت زنان باشد، بررسی شوند. پذیرش ازدواج سفید و یا صیغه به تنهایی بدون رابطه با "طرح جامع" با هدف کسب خود مخناری فردی و حق بر بدن، فاصله طولانی دارد:
" مسله اصلی و کلیدی، شکل گیری باور و آگاهی زنان بر حق برخورداری از همه حقوق انسانی به ویژه خود تعین گری جنسیتی آنهاست" ( سیما راستین – مرداد
۹٣).

دختران جوان و مشکلات ویژه روحی – روانی
در مورد دختران جوان در ازدواج سفید بطور کامل به مشکلات روحی این بخش و به نقش های فرهنگی ویژه ای که به آنها آموخته شده، توجه نمی شود. فرهنگ رابطه خارج از ازدواج و حق بر بدن از ابتدای کودکی از طریق خانواده و دیگر موسسات اجتماعی مانند مدارس و رسانه های عمومی به آنها آموخته نشده است و به یک عنصر فرهنگی شخصیتی - درونی تبدیل نشده است و به این علت دچاردوگانگی و تناقضات هستند :
" به عقیده من به دلیل محدودیتهای موجود در ایران دختران با چند تغییر عمده وارد دوران نوجوانی می شوند:‌ در جستجوی هویت خود هستند، از جامعه ای که به دلیل محدودیت های مذهبی و قانونی نیازهای آنان را برآورده نمی کنند دچار سرخوردگی هستند، به واسطه تناقض هایی که در حوزه خصوصی و فضای عمومی دارند دچار دوگانگی هستند، و بالاخره تغییرات هورمونی و جسمی را تجربه می کنند و به تبع آن دچار تغییراتی از قبیل توجه به جنس مخالف می شوند .....
" در مصاحبه هایی که برای تهیه این مقاله با یکی از روانشناسان و مشاورین کودک انجام شد وی معتقد بود در بین دختران نوجوانی که به دفتر مشاوره اش مراجعه می کنند فاصله بین آشنایی با جنس مخالف و ایجاد ارتباط سکسی بسیار کوتاه شده است. بسیاری از این دختران نوجوان هنوز آماده ارتباط سکسی نبوده اند و بنا به درخواست و اصرار دوست پسر خود به این ارتباط تن داده بودند. به این ترتیب این نوجوانان هنوز قدرت مذاکره در مورد زمان و نحوه برقراری ارتباط سکسی را ندارند" (سپیده یوسف زاده – مهسا شکرلو- بهمن ٨
۹).
آسیب پذیری این دختران جوان در جامعه و دستیابی به تدابیری براساس پژوهش های علمی بعنوان یک نیاز اساسی بررسی شده است:
" ٣-
۹ به منظور مقابله با آسیب‌های اجتماعی که زنان و بویژه دختران جوان را تهدید می کند، اتخاذ مجموعه‌ای از تدابیر که اهدافی چون کاهش تبعیض و فشارهای مضاعف بر دختران و تغییر کلیشه‌های جنسیتی را دنبال کرده، مبتنی بر مطالعه علمی موقعیت زنان در جامعه و پرهیز از برخوررهای انفعالی و مقطعی با مسائل آنان باشد، ضروری است".....
" ٣-٣ ج- وجود تدابیر قانونی، حقوقی و حمایتی بازدارنده در زمینه روابط خانوادگی، به منظور پیشگیری از ستم و خشونت خانوادگی و سوءاستفاده جنسی از اعضای خانواده". (منشور کامل زنان جبهه مشارکت ).
در یک تصویر عمومی می باید شرایط روحی – روانی زنان در ایران را در نظریه ها و روابط ای مانند ازدواج سفید و یا صیغه را در نظر گرفت:
" ترس از آینده نامعلوم، زنان را در معرض انواع بیماری‌های روحی و روانی قرار می‌دهد و خشونت‌های روحی یا جسمی ‌نیز مزید برعلت هستند. به گفته رئیس انجمن روانپزشکان ایران «زنان بیشتر از مردان در معرض بیماری‌های روانی و افسردگی قرار دارند به طوری که درصد ابتلای زنان به اختلالات روانی در جامعه ما دو برابر مردان است" غزال مردادی - مرداد
۹۱.

در نقد رابطه مفهوم آزادی جنسی، ازدواج سفید و صیغه در ایران

امسال
ای قبیله وارث
دوشیزگان عفیف مراتع یتیمند!
در حجله گاه دامنه "زاگرس"
دوشیزگان یتیم مراتع
به کامتان باد!

                         "شاملو"

طرفداران ازدواج سفید بر اساس نظریه آزادی جنسی در غرب پدیده ازدواج سفید را مترداف با زندگی مشترک خارج از ازدواج رسمی "شبه خانواده" درغرب می دانند، بدون در نظر گرفتن تفاوت های بنیادی شامل حمایت قاطع قانون از زنان در این نوع روابط و زندگی مشترک در غرب که بوسیله حقوق عرفی به رسمیت شناخته می شوند وامکان واقعی امنیت اقتصادی زنان و همچنین شرایط فرهنگی نهادینه شده که برای زنان امکان شخصیتی مستقل را فراهم ساخته است. با وجود این تفاوت های بنیادی شبه خانواده در غرب با ازدواج سفید، این دو در اصل مترداف قلمداد می شوند :
" در آن کشورها که قوانین ناظر بر خانواده مبتنی بر برابری است، نسل های جوان، از این که احساس و عواطف خود را در چارچوب قانون حبس کنند، گریزانند. گاهی عمر شبه خانواده به
۲۰-٣۰ سال هم می رسد و فرزندانی به دنیا می آیند و در آغوش شبه خانواده بزرگ می شوند. اما قید و شرط قانونی برای جدائی متصور نیست. دادگاه و دادگاه کشی هم ندارند. جز آن که در وقت جدائی، دارائی مشترک نصف می شود. قانون در این باره کوتاه نمی آید ...... ایجاد شبه خانواده یا به زبان امروز ایران، ازدواج سفید، از مصادیق کجرفتاری نیست . ویژگی های عرفی به خود گرفته و برای تنش زدائی از آن، به قدری آزادی بیان نیاز است" .       (مهرانگیز کار).
پرشش اصلی در این باره این است که نبود حمایت قانونی – حقوقی برای زنان، عدم وجود امکانات مناسب جهت تامین امنیت اقتصادی وتاثیر مداوم فرهنگی - روحی پذیرش نقش فرودست زن از طریق چامعه، آیا برای زنان امکانات واقعی جهت آزادی و کنترل درجنسیت - حق بر بدن خود از لحاظ عملی - واقعی وجود دارد؟
چگونه " اختیار و قدرت تصمیم گیری " زنان و " میل متقابل طرفین " در ازدواج سفید می تواند بطور واقعی وجود داشته باشد زمانی که پذیرفته می شود دلایل معیشتی مانند " هزینه بالای اجاره یا خرید مسکن و عدم تناسب دخل و خرج " از دلیل‌های عمده برای اینگونه رابطه و ازدواج سفید است؟
زنان تحت فشارهای اقتصادی چگونه و از چه میزانی از " اختیار و آزادی " بطور واقعی - عینی برخودار خواهند بود؟ آیا وجود " توافق های نانوشته اقتصادی در مناسبات خارج از ازدواج" ( سیما راستین- مرداد
۹٣ ) و دلایل ذهنی مانند " محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و عدم اعتقاد به ازدواج " وسیله ای جهت پنهان کردن دلایل اقتصادی ازدواج سفید با پوشش غیر سنتی و مدرن بودن، نیست؟
بطور اساسی چگونه می تواند در جامعه ای اختیار و آزادی زنان در ازدواج سفید وجود واقعی داشته باشد زمانی که در آن هنوز شرایط و امکان ازدواج اجباری وجود دارد (مهشید شریف – می
۲۰۱٣) و نابرابری جنسیتی غالب است و از طریق فرهنگ و اقتصاد بازتولید می شود و تنها بخش کوچکی از زنان بطور رسمی شاغل هستند:
" وجه به آخرین آمار اعلام شده که تنها
۱۱%درصد زنان ایرانی شاغل هستند و این یعنی ٨۹% زنان درتامین نیازهای زندگی وابسته هستند" (غزال مرادی – تیر۹۱).
چگونه می توان "حق خود مختاری و حق بر بدن" در ازدواج سفید برای زنان وجود واقعی داشته باشد که فرهنگ جامعه در شکل یک نظام – سیستمانه نابرابرای جنسیتی را بازتولید می کند و اقتصاد آن زنان را وابسته مردان حفظ می کند ؟ منطق مبلغین ازدواج سفید جهت وجود آزادی و اختیار زنان در شرایط کنونی در ازدواج سفید و آزادی جنسی بین " زن و مرد" همانند امکان اختیار و آزادی گارگران در فروش نیروی کار آنها است در زمانی که بازارهای فروش نیروی کار کارگران و تنظیم روابط " کارگر و کارفرما" بطور کامل در کنترل صاحبان موسسات اقتصادی هستند.
زمانی که دلایل معیشتی – اقتصادی از عوامل اصلی ازدواج سفید قلمداد می شود و طرفین هیچ نوع تعهدی را برای تداوم همزیستی نمی پذیرند و عوامل صوری ذهنی با آرایش مدرنیستی مانند عدم اعتقاد به ازدواج، چگونه تفاوتی بین ازدواج سفید و صیغه رسمی می تواند وجود داشته باشد؟ آیا نامگذاری این پدیده در"صیغه مدرن" با واقعیت این روابط همخوانی بیشتری ندارد؟
آیا وجود و شرط داشتن "اعتبار اجتماعی و گرایشات آزادی خواهانه و لیبرالی" در رابطه همزیستی در ازدواج سفید می تواند عوامل اقتصادی و وابستگی مالی زنان در این روابط را خنثی کند؟ آیا عوامل عینی اقتصادی به وسیله پناه بردن به حق آزادی و انتخاب پنهان نمی شوند؟

دو روش و نگرش نادرست کلیت گرا و نسخه بردار به ازدواج سفید و صیغه
یک روش و نگرش کلیت گرا به این معنا است که تمرکز صرف به کل – یک مفهوم کلی مانند آزادی جنسی باعث عدم توجه به "اجزاء" می شود. موضوع آزادی جنسی - رابطه جنسی زن و مرد بدون رابطه آن با اجزاء دیگر اجتماعی بطور انتزاعی مورد پژوهش قرار گیرد و برای آن "راه حل" جداگانه ارائه شود. این نگرش کلیت گرا تلاش می کند به یک کل، مانند یک مفهوم کلی از آزادی جنسی بدون توجه به اجزاء عنیت اجتماعی ببخشد. بدون توجه به موقعیت – شرایط ویژه ای که مفهوم کلی آزادی جنسی می تواند مادیت و واقعیت یابد. موقعیت ویژه به عوامل متنوع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جوامع گوناگون بستگی دارد. کلیت گرایی از درک اینکه کل بدون جزء وجود ندارد عاجز است و بدون توجه به " اجزا" به معنای موقعیت های ویژه هر جامعه راه میان بر و آسان را برمی گزیند.
یک روش و نگرش در مواجه با آزادی جنسی و ازدواج سفید و یا صیغه این است که یک پدیده اجتماعی را که شامل بخش بزرگی از زنان و مردان می شود را از تمام امور اجتماعی دیگر وابسته به آن نوع رابطه اجتماعی را جدا می سازد. یک نمونه آن جدا سازی ازدواج سفید از مسایل اقتصادی و فرهنگی – روحی بوده است. نمونه دیگر در مورد صیغه دیده می شود که این نوع رابطه اجتماعی بطور نسبی گسترده را بطور جداگانه از امور دیگر اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد. در یک نگرش و روش کلی گرا صیغه که ازدواج موقت نام گذاری می شود، بعنوان " بسته مترقی آزادی جنسی " ارزیابی می شود:
" ازدواج موقت، از اتفاق بخشی از همان بسته ی آزادی جنسی است که امکان پاسخ گویی به پاره ای از نیازهای جنسی را در چهارچوب های سنت اسلامی نهادینه کرده است؛ در نتیجه هر گونه نقدی به این سنت، باید معطوف به توسعه، تکمیل و ادامه ی منطقی آن باشد و نه برچیدن آن" ( اکبر اکرمی – شهریور
۱٣۹٣).
در این نگرش کلیت گرا علاوه بر اینکه تاثیرات روابط بر مبنای صیغه درزندگی اکثریت زنان کم درآمد جامعه و شرایط روحی - روانی دختران جوان در نظر گرفته نمی شود،همچنین بر تاثیر آن بر قوانین مهم ناظر برزندگی زنان بی توجهی می شود. نوشین احمدی خراسانی در نقد نظر فوق - اکبر اکرمی می نویسد:
" با این وصف، به نظرم بررسی «صیغه» در لباس و هیئت «قانون»، بدون در نظر گرفتن دیگر قوانین موجود در ایران و نیز مسائل جانبی مربوط به «نظم جنسی حاکم بر کشور»، بعید است که حتا کاربرد آسیب شناسانه پیدا کند. یعنی به نظرم نمی توان طرز مواجهه شما را نسبت به این مشکل اجتماعی پذیرفت چراکه اساسا نمی توان مسئله تعدد زوجات، حق بلامنازع طلاق از سوی مردان، بحث حضانت کودکان، گسترش چند همسری در ایران بعد از انقلاب، و موضوعاتی از این دست را از یکدیگر جدا فرض کرد و فقط برای یکی از معضلات موجود (یعنی مسئله جنسی خارج از ازدواج) بحث صیغه را بدون در نظر گرفتن این موارد تبعیض آمیز _ که فجایع و نابرابری حاکم را پشتیبانی می کند _ مطرح ساخت. یعنی اگر این نوع برخورد یکجانبه را در دستور کارمان قرار دهیم مسلم بدانید که جامعه زنان واکنش منفی نشان خواهد داد و در نتیجه امکان ندارد این مسئله را به جز با قهر و زور و داغ و درفش به جامعه تحمیل کرد" ( نوشین احمدی خراسانی – دی
۱٣٨۷).
روش دیگر نادرست به موضوع ازدواج سفید روش نسخه برداری – تقلید از مفهوم کلی غربی است. این نگرش سنتی روشنفکری ایرانی – شرقی با پیشینه مارکسیستی و یا لیبرالی مفهوم آزادی جنسی را به شکل کلی وغربی آن نسخه برداری – تقلید می کند و توصیه اش این است که جامعه ایران وهر جامعه ای که قصد مدرن شدن دارد "خواه ناخواه" به اجبار این مفاهیم کلی را بپذیرد:
" در ضمن کسانی که این شیوه از زندگی ( ازدواج سفید ) را انتخاب می‌کنند باید دارای سرمایه فکری، ارزشی خاصی و گرایشات ازادی خواهانه و لیبرالی در رابطه با همزیستی داشته باشند. گروهی از متخصصان علوم اجتماعی، همزیستی خارج از ازدواج رسمی، ازدواج سفید را از ویژگی‌های جوامع مدرن یا در حال گذار به سوی مدرنیته تلقی می‌کنند، به این معنا که جوامع مدرن خواه ناخواه باید خود را برای مواجهه با این پدیده در سطح گسترده و در اشکال گوناگون آماده کنند"( حمید مسعودی – اردبیهشت
۹٣).
این نگرش و روش نادرست نسخه بردار همانند کلیت گرایی توجه به "اجزاء" ندارد و موقعیت – شرایط ویژه هر جامعه خاص جهت عنیت بخشیدن به یک مفهوم کلی مانند آزادی های جنسی را در نظر نمی گیرد. این نگرش از نگاه به "اجزاء" جامعه – فرهنگ و درون جامعه به تقلید و نسخه برداری تکیه می کند:
" تغییر وضعیت زن در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران وابسته‏ی مستقیم تحولات فرهنگی خودانگیخته و در گرو نگاهی از درون جامعه است، نگاهی که بتواند ابداع را جایگزین تقلید کرده و در درجه نخست به رابطه‏ای نزدیک و حقیقی با زنان جامعه دست یابد". (گلاله کمانگر – اسفند
۹۱).

در نتیجه :
عدم در نظر گرفتن شرایط معیشتی - اقتصادی اکثریت زنان که متعلق به بخش های کم درآمد جامعه هستند و بی توجهی به عوامل نهادینه شده فرهنگی – روحی زنان و دختران جوان، جانبداران نظریه ازدواج سفید را بدون پشتوانه تئوریک به کلیت گرایی و نسخه برداری می کشاند . در عنیت ، شرایط عمومی اقتصادی و فرهنگی – روحی زنان در ازدواج سفید همانند زنانی است که در ازدواج موقت – صیغه هستد. عوامل مبهم ذهنی مانند "گرایشات آزادی خواهانه و لیبرالی در رابطه همزیستی و داشتن اعتبار اجتماعی" زنان در ازدواج سفید نمی توانند عنییت مشترک بنیادی دررابطه زنان و مردان درازدواج سفید و صیغه را پرده پوششی کنند.
منابع
نسرین اسفندیاری- آپریل
۲۰۱٣- ازدواج سفید معضل اجتماعی یا ضرورتی گریز ناپذیر؟ ایران امروز
سپیده یوسف زاده – مهسا شکرلو- بهمن
۱٣٨۹- دختران نوجوان : شهروندی در ایران و چالش جنسیت و جوانی –مدرسه فمینیستی
غزال مردادی- مرداد
۱٣۹۱- نقش شروط عقد در کاهش آسیب های اجتماعی- عصر نو
مهرانگیز کار- اردبیهشت
۱۹۹٣- ازدواج سفید- روز آنلاین
نوشین احمدی خراسانی – دی
۱٣٨۷ - صیغه و عقوبت رابطه جنسی – عصر نو
سیمین کاظمی – آگوست
۲۰۱۲- زنان قربانی سیاست‌های جدید جمعیتی – ایران امروز
فرید آفاری- آبان
۱٣۹۲- در مصاحبه با اسماعیل جلیلوند- فمینیسم و آرمان‌هایی که به حاشیه رفتند –اخبار روز-
فیروزه مهاجر- آبان
۱٣۹۲- پاسخ فمینیست‌های سیاه به نانسی فریزر-اخبار روز
گلاله کمانگیر- اسفند
۱٣۹۰- فمنیسم ایرانی چه نسبتی با زنان ایران دارد؟ اخبار روز
غزال مردادی – تیر
۱٣۹۱-نقش اشتغال و جهت گیری های قانونی و مدنی در بحران هویت زنان – عصر نو
لیلا اسدی – آبان
۱٣۹۲- جنبش زنان و ماتریس سلطه- عصر نو
متن کامل منشور زنان جبهه مشارکت-
اکبر اکرمی – شهریور
۱٣۹٣- ازدواج موقت – عصر نو
اعظم خاتم – تیر
۱٣٨٣- روزنامه شرق – عصر نو
حمید مسعودی – اردبیهشت
۱٣۹٣- ازدواج سفید چیست – اخبار روز
ثریا شهابی – نشریه همبستگی – شماره
۶۹
مهشید شریف – می
۲۰۱٣- برده داری مدرن – مدرسه فمینیستی
سیما راستین – مرداد
۱٣۹٣- در انتظار انقلاب جنسی – رادیو زمانه


No comments:

Post a Comment